Wednesday, August 17, 2011

یه پست دیگه ... دوباره یه دلتنگی دیگه ... یه سفر دیگه ... !!!

سلام
 خوبین همه ؟؟ کدوم همه مگه کسی هم اینجا سر میزنه ؟؟ خودم و دل خودم ... !!!
تو این مدت که نبودم چیکارا کردم خدا میدونه ... پشتمو عمل کردم یه سفر با کلی کار رفتم ... مسیر زندگیم عوض شد ... اصلاً نمیدونم چه خبره اینجا ... فقط میدونم سیل داره منو با خودش میبره ... تا امروز همه چی خوب بود (بترکه چشم حسود) که یهو حس کردم یه موج بدی تو خونه پیچیده و مامانم زمین خورد ، دندونش که ایمپلنت شده افتاد ، من بازم دعوام شد ... اووووووووو چه خبره ؟؟
دقت کردین هروقت دلم میگیره میام اینجا اگه  نه که اصلاً وقت ندارم ... !!!
خیلی امروز جو بدی بین ما بود ... نه من اس ام اس میدادم نه اون ... کلاً هم دوست نداره راجع به هیچی که ناراحتمون کرده صحبت کنیم ... خب چه وعضشه خیلی چیزا اگه حل نشه عقده میشه و بغض و بعدشم وای ددم بیا و درستش کن ... واقعاً دوست ندارم این شکل باشه رابطمون ... چرا نباید بتونیم دو کلمه صحبت کنیم باهم ؟؟ اگه یکی خوند به من بگه چه کنم... :(

No comments:

Post a Comment